درگیری دو مرد جوان در نعمت‌آباد تهران با قتل یکی از آنها پایان یافت. فرهاد ۳۰ ساله که ۱۰ سال به جرم معاونت در قتل در زندان بود و تنها شش ماه از آزادی‌اش از زندان می‌گذشت، این‌بار نه در جایگاه متهم، بلکه به عنوان قربانی روی تخت بیمارستان فوت شد.
شامگاه جمعه ۱۱ مهرماه، مرد جوانی وحشت‌زده با اداره پلیس و اورژانس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او در تماس تلفنی گفت: «همین لحظه که به خانه‌مان آمدم با پیکر نیمه‌جان و خونین برادرم روبه‌رو شدم که آثار جراحات زیادی روی بدنش دیده می‌شود.»
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری ۱۵۵ نعمت‌آباد راهی محل حادثه شدند. بررسی‌های اولیه نشان داد لحظاتی قبل مرد جوانی در خانه‌اش با فرد یا افرادی درگیر و در جریان این درگیری به شدت زخمی شده است. مصدوم بلافاصله توسط نیرو‌های امدادی به بیمارستان منتقل شد و مأموران پلیس تحقیقات درباره این حادثه را آغاز کردند. اما ساعتی بعد به مأموران پلیس خبر رسید تلاش تیم پزشکی برای نجات جان مرد زخمی نتیجه‌ای نداده و وی بر اثر شدت جراحات روی تخت بیمارستان فوت کرده است.
تحقیقات جنایی
با اعلام قتل مرد جوان، پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای بررسی ماجرا تحقیقات خود را آغاز کردند.
بررسی‌های تیم جنایی نشان داد مقتول، مرد جوان ۳۰ ساله‌ای به نام فرهاد است که سابقه درگیری قبلی نیز در پرونده‌اش ثبت شده بود. در بررسی پرونده کیفری وی مشخص شد، فرهاد ۱۰ سال قبل در درگیری منجر به قتلی شرکت کرده و به جرم معاونت در قتل بازداشت شده بود. او در دادگاه به ۱۰ سال حبس محکوم شد و شش ماه قبل پس از گذراندن دوران محکومیتش از زندان آزاد شد تا اینکه این‌بار در درگیری دیگری جان خود را از دست داد.
اظهارات برادر مقتول
تیم جنایی در نخستین گام به سراغ برادر مقتول رفتند و از او که حادثه را به پلیس خبر داده بود، تحقیق کردند.
برادر مقتول در ادعایی گفت: «برادرم و قاتل از مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کرده بودند. آنها همیشه برای هم کری می‌خواندند و مدام خط و نشان می‌کشیدند. مشاجره و بگو‌مگو‌های برادرم و قاتل سرانجام به درگیری کشید و یک هفته قبل، برادرم در جریان یک نزاع به شدت او را کتک زد. همین درگیری باعث شد اختلافشان بیشتر شود و قاتل به دنبال فرصتی بود تا انتقام بگیرد.»
وی ادامه داد: «کری‌خوانی‌های آنها همچنان ادامه داشت، اما هرگز تصور نمی‌کردم این اختلاف به درگیری مرگبار منجر شود تا اینکه ساعتی قبل وقتی از بیرون به سمت خانه‌مان برمی‌گشتم، در نزدیکی منزل قاتل را دیدم که قمه در دست از خانه ما خارج شد. همان لحظه احتمال دادم او با برادرم درگیر شده است. به سرعت خودم را به داخل خانه رساندم و با پیکر خونین برادرم روبه‌رو شدم و بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتم.»
